شعر






شعر، یعنی که من هستم
یعنی صدایی هست
که می‌خواند سرودش را
در کوچة خاموش.

شعر بیدار است
و می‌داند که تنها نیست.
شعر، یعنی که ما هستیم
وتا هستیم جایی هست
برای رزم با تسلیم.

شعر، یعنی که دردی هست
که باید گفت.
باید گفت بی‌پروا
از مردم در بند،
از عزلت مادر 
در ماتم فرزند.

شعر، یعنی که باید گفت
از چوبه‌های دار
در کوچه و بازار،
باید گفت بی‌تردید
از زخمهای راه
از محنت تبعید.

شعر، یعنی شکفتن
از سکوت خاک،
درد را شستن
در دیدة نمناک.

شعر می‌گوید جهان زیباست
در شورش احساس
در جوشش امید.
شعر فریاد انسان است
در شوق بالیدن
از سایه تا خورشید.


فرهنگ پویا
فوریه ۲۰۱۴

ارسال یک نظر

0 نظرات